دل نوشته های من

ساخت وبلاگ
دیر زمانیست که میخانه ی مابَستند و شکست پیمانه ی مافرارِ ما ز غم ها میخانه بودوبود مِی و مستی بهانه ی مادل بسته بودیم به میخانه و غافلکه ساقی خمارِ چشمِ مستانه ی مابود و از یاد بُردیم عشق و صفا راساقی دل نوشته های من ...
ما را در سایت دل نوشته های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5jalilmayahi6 بازدید : 109 تاريخ : شنبه 30 آذر 1398 ساعت: 20:50

شد نقطه ای در انتهای مسیر
گم گشته ی جهان پستِ حقیر

در گلشنِ ویران گرفتار و اسیر
محکوم به حکم روزگار و تقدیر

تارو تاریک،خاموش و بی فروغ
غرقِ دنیای پر از نور و دروغ
۰
صبح شادی،روزهای خوش و خوب
یک به یک در برش گشت غروب

دریغ از فراز و نشیب های روزگار
که خوبان زهر سو می شوند گرفتار

با زبان بی زبانی خواند سرود بی گناهی
آوای آسمانی ، با نسیم صبحگاهی

نوید عشق داد و خبر از یار و بهار
گشود پنجره ی دل،فرو ریخت غبار


جلیل میاحی

دل نوشته های من ...
ما را در سایت دل نوشته های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5jalilmayahi6 بازدید : 111 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 20:23

بازی با دلِ ویرانِ من کافیست
خنده و غمِ پنهانِ من کافیست

نگاهت طوفان و اّبرو کمندت چاقو
می زند بر تنِ حیرانِ من کافیست

جلیل میاحی

دل نوشته های من ...
ما را در سایت دل نوشته های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5jalilmayahi6 بازدید : 123 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 20:23

ای دل ساده بشنو زعَقلکه صعب را می کند سَهلعشق مُجَرد درد است و آهصد چاله دارد و هزار چاهای دلِ مِسکین نشو دیوانهعشق داستان است و افسانهتو پُر اِحساس و ظریفیبسیار حسّاس و لطیفیهر عشقی را مکن باوردگر نی دل نوشته های من ...
ما را در سایت دل نوشته های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5jalilmayahi6 بازدید : 115 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 19:48

یاد آن زمستان بخیریاد دوستان, دبستان, بخیربازی های بچگانه داشتیمقصه های شبانه داشتیمگاهی ترس و گاهی خندههمه خوب و آموزندهخوش بود آن روزگارآن مدیر و آموزگارمی دویدیم بی گمانمیچیدیم گلِ ارغوانسوت می زد پا دل نوشته های من ...
ما را در سایت دل نوشته های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5jalilmayahi6 بازدید : 119 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 19:48

بنام عشق و عاشقی آمد بسویمشـد تمام قـدرت و زور بازویـماز شراب عشق مستِ خراب بودمدر صحرای دل غـرقِ سراب بودمهست و نیستم شد حصارشتمام جـان و دل کـردم نثارشدیری نگذشت و ستم روزگارطعم تلخش کرد بر من آشکار دل نوشته های من ...
ما را در سایت دل نوشته های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5jalilmayahi6 بازدید : 116 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 19:48

از تمام عشوه های روزگار دست کشیدم,از تو و خاطرات ماندگار دست کشیدم,از چاله گونه و بوسه های آتشیناز هوای نفس و دلدار دست کشیدم,تنها مانده ام ، خالی از خیالی خامبا بیکسی خُوگرفتم از اِنتظار دست کشیدم,دل کَن دل نوشته های من ...
ما را در سایت دل نوشته های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5jalilmayahi6 بازدید : 121 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 19:48

باده عشق نوشیدم در بندگی فتادم
رفع عطش نشد مرا زتشنگی فتادم

به قطره شرابی ز نگاهت قانعم
ساقیا می بریز زآشفتگی فتادم

مجنون خواستی،آواره صحرا شدم
یارا گیر دستم را زدرماندگی فتادم

تا به کی خواهی دیوانه ات باشم
چو قربانی در خاک بردگی فتادم

جلیل میاحی



 

دل نوشته های من ...
ما را در سایت دل نوشته های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5jalilmayahi6 بازدید : 124 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 19:48

در این حوالی می روید دلمردگی
گل عشق می گِرید از پژمردگی

این اشک نیست زچشمانم می بارد
جان من است که بر گونه می نالد

کّس نیامد بعد تو در قلب و افکارم
یاد تو برملا می کند راز و اسرارم

نگفتم از دوری تو چه آمد بر سرم
شد آشکار  از  دردهای دورو برم


جلیل میاحی

دل نوشته های من ...
ما را در سایت دل نوشته های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5jalilmayahi6 بازدید : 119 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 19:48

پروانه ای نشست بر گُلی بی خارغمگین بود و پریده رنگ رُخسارچشمانش اشک می ریخت بیشمارشکایت ها داشت از تقدیرِ روزگارکه چرا ندارد همدم و یار پروانه به گُل گفت ،ای آورنده ی بهارگُلی همچو تو، زیبا و بی خاردر دل نوشته های من ...
ما را در سایت دل نوشته های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5jalilmayahi6 بازدید : 115 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 19:48

دو چشمم گاهی اَبر و گاهی باران,قلب تو هم مثل من هست داغان؟بعد رفتن تو،گفتند بمن دیوانهدگر عاشق مباش و خواهانبه جماعت ِ بی احساسِ عشق‌نادیدهچه گویم مگر دل کندن هست آسانگفتند خیال پر زدن داشت و پر کشیدگف دل نوشته های من ...
ما را در سایت دل نوشته های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5jalilmayahi6 بازدید : 114 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 19:48

بعد آغوش تو،شعر پناهگاهم, شد
مصرع و قافیه ،جای پناهم شد

قلم از جان نوشت با جوهر خویش
اما صاحب اثرش،دفتر سیاهم شد

قلم از تو نوشت،خیره شد به آسمان
رُخ زیبای تو نمایانِ در ماهم شد

غرقِ رویا گشتم و خیالی خام
و عشقی که تبدیل به آهم شد

تاختم بر اُمید وآهی و بر باد رفته
تباه و شکست حاصل اِشتباهم شد

رویا زیستن سیرت دیوانه گان است
بهای این حقیقت عمر کوتاهم شد.


جلیل میاحی

دل نوشته های من ...
ما را در سایت دل نوشته های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5jalilmayahi6 بازدید : 118 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 19:48

یک بار می خندانی، یکبار می گریانیدر عشق پریشانی، تو عشق نمی دانیهر بار که می بینی، آن بار تو دل بستیهر بار که دل بستی، بازیچه ی دستانیبوی تو در ریشه، پیچیده است هر دمهم آکنده از نفرت، هم پاره ی جانینش دل نوشته های من ...
ما را در سایت دل نوشته های من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5jalilmayahi6 بازدید : 121 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 19:48